#قرار_هشتیا! :: 3 به توان 8

بسم الله الرحمن الرحیم

با نام خدا شروع می کنیم ...

سلام بر بر و بچه های دوره هشت!

امیدواریم که سال خیلی خیلی خیلی خوبی رو در کنار هم داشته باشیم. همونطور که حتما خبر دارید قراره که یه سری قرارایی با هم داشته باشیم! #قرار_هشتیا!

امسال قرار زیاد با هم داریم ولی خب این اولین قرارمونه و قرار اول تعیین کنندست! می خوایم یه چند تا برنامه جمعی داشته باشیم که توش اولا کنار هم جمع بشیم، بعد حرفایی رو بزنیم، قرارمدارایی بذاریم و آماده بشیم برا ترکوندن مدرسه!

قرار اولمون هم چهارشنبه همین هفته ست و مهمون کوهگشتیاییم؛ میریم باغچه خلیل دارآباد و استخر و تو اونجا یه نشست و دور هم جمعی پایه ای داریم.

اینم فایل رضایتنامه.

#قرار_هشتیا یادت نره دوره هشتی!

۲۶ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۰۰

یک نفر

سلام. بابا دست مریزاد. ماشاالهه به وبلاگ فعالمون.

کلا همه حرفهارو که توى مدرسه میزنیم.

بعد میگیم اینجا پاتوق مجازی مونه.

الان یک ماهه وبلاگ هیچ فعالیتى نداشته. فایده اش چیه؟

۲۹ تیر ۹۶ ، ۲۲:۰۶

آقای یوسفی

سلام بر دوستمون که کاش خودتو معرفی کردی، محترمانه و مودبانه نظرتو نوشتی و این ادب و احترام شما باارزشه، راجع به نکاتی که مطرح شده هم خب صحبت می کردیم و به هم و به بهتر شدن قرار هشتیا و برنامه های دوره کمک می کنیم.

اما چند تا نکته:

راجع به بیابون که، به لطف بچه ها (😂)٬ من تو این بیابون اینقدر با آب رودخونه خیس شدم که مجبور شدم نیم ساعت زیر آفتاب بشینم تا خشک بشم. البته از شرمندگی بچه ها هم در اومدیم و اونا هم از خواص آب رودخونه بهره مند شدند! آقایان ش.آ و ع.م و ا.ک و ا.ا و ک.م و ... تأیید می کنند😂.

طبیعتش هم فکر می کنم اگه عکسا و جاهایی که بودیم رو یه بار مرور کنی احتمالا نظرت عوض میشه.

راجع به اسپاسم عضلانی هم، خب کوهه و طبیعیه برا دفعات اول اگه اهل کوهنوردی مستمر نیستیم.

راجع به زمان قرار هم تو رضایتنامه قید شده بود ساعت ۶ و ۶:۳۰ هم حرکت، و این یعنی حدود نیم ساعت فرصت داریم تا جمع بشیم و راه بیفتیم.

و نکته آخر، صحبتی که تو اتوبوس برگشتنی کردم، این برنامه، برای خودتونه و برا برپا شدن بچه ها زحمت کشیدن که اسماشونو گفتم و قدردانی شد ازشون، بقیه برنامه ها هم مثل همین، اگر پیشنهادی دارید بیاید پایکار، صحبت کنیم، همفکری کنیم، ایراداشو درست کنیم، خوبیاشم بهتر کنیم.

علی یارت

۲۹ تیر ۹۶ ، ۱۴:۳۶

معترض جدید

سلام

خیلی باحالین

اگر تو رفت آخر اتوبوس تصادفی چیزی میشد مشاور باید چه می گفت؟؟؟

بعدش هم؛

لازم نبود این همه راه بریم تا به بیابون برسیم؛

آخر کوه که هیچی نبود

حداقل یه ذره طبیعت درست داشت لذت میبردیم،

فقط راه الکی رفتیم؛

تمام پا ها و دستامون اسپاسم شدن.

پیگیری شه لطفا؛

تا دفعه ی بعد دست و پاهامون بی حس نشن.

راستی!

ساعت چند قرار بود راه بیفتیم؟

آها...

6:00

ولی به خاطر بعضیا که همون بعضیا می گفتن بعضیا(این بعضیا یه بعضیای دیگن) دیر میان یه ذره مجبور شدیم دیر بریم.

یه ذره که چه عرض کنم...؟!

استخرش هم که کسی نمی ذاشت کسی رو آب بدیم

باید اینو هم بدونید که چیزی از 35000 تومان بیشتر از اینا در نمیاد

ولی خوب چه میشه کرد

...

یاعلی

3 به توان 8

پاتوق مجازی بچه های دوره هشت علامه حلی 3

#قرار_هشتیا!

نظرات (۴)

نظرات حاوی هرگونه توهین حذف خواهند شد.

در صورت گذاشتن نظر آی‌پی شما توسط وبلاگ جمع‌آوری خواهد شد.